بدون عنوان
نازنین خانم من دیگه برای خودش حسابی خانم خانما شده ! دیگه الان قشنگ حرف میزنه برای خودش شعر میخونه . . تاب تاب عباسی ....اتل متل توتوله .....یه توپ دارم قلقلیه .....پاییزه و پاییزه برگ درخت میریزه ......توپولویم توپولو.....قورقور قورباغه.....البته همشون ویه جورایی دست و پاشکسته به زبون خودش میخونه ! خوشکل خانمی ما خیلی شیطون شده هر خراب کاری که میکنه یا میندازه گردن بابا یا نی نی عروسکه !نازنازی مامان ،این روزها حسابی بلبل زبان شدی گلم گاهی وقتها از حرفهایی که میزنی تعجب میکنممامان پاشو دیگه ...یا وقتی موش و گربه رو نگاه میکنی هی داد میزنی : ولش کن دیگه ،نکن دیگه .....بعضی وقتها هم نی نی عروسکه رو میذاری رو پاهات و درست همون حرفهایی را که من باهات میزنم و به اون میگی !دخترگلم حالاهر شب سرگرمی تو اینه که بابا کارتهای آموزشی را که برات خریدم و دونه دونه نشونت بده و تو با علاقه تمام همشون و جواب بدی ومن نمی دونم چرا دوست داری فقط بابا این کار و بکنه !عزیزکم هر روز که ساعت ١٢ ظهر میام مهد دنبالت و تو با خوشحالی تمام میدویی و میای پیشم حسابی ذوق زده میشم و خدا رو شکر میکنم به خاطر وجود نازنینت ! همین الان که دارم اینو مینویسم تو داری با بابا رانی میخوری و میگی :مامان خیری خومزه است ...قربونت برم الهی نوش جونت.