عروسی رفتن نازی
الان تقریبا یه ماهی میشه که به وبلاگ دخترم سرنزدم آخه عروسی خاله جون دخترم بود و ما حسابی درگیر عروسی بودیم نازناز خانم ما هم فکر میکرد عروسی همون تولده و حسابی تو دنیای خودش کیف میکرد خلاصه نازنین همراه خاله اش لباس عروس پوشیده بود و تو عالم خودش فکر میکرد که الان تولد خودش و خاله جونه خاله جونم امیدوارم خوشبخت بشین و به پای هم پیر بشین ...
نویسنده :
مامانی
11:53